عصر ظهور يا مدينه فاضله موعود در اسلام
دكتر حبيب الله طاهرى
|
مقدمه
انسان در طول تاريخ، هيچ گاه از انديشه و رؤياي ((به زيستن)) فارغ نبوده و نگاه او همواره براي يافتن آيندهاي بهتر و سامان يافتهتر، دوخته شده است.
با آن كه زورمداران و استضعاف گران، هميشه مخالفان رژيم خود را در هم ميكوبند، در بند ميكنند، به زندان مياندازند، به خاك و خون ميكشند و ميخواهند از هر طريق ممكن موقعّيت خويش را حفظ كنند؛ اما مستضعفان به اميد رسيدن به روزي خوش - روزي كه به خواستههاي مشروع خود برسند - زندگي را بر حاكمان ستمگر، سخت و تلخ ساخته و مسير تاريخ را عوض كردهاند. سياه پوست آمريكايي و آفريقايي قيام كرده حقوق خود را ميطلبند. مردم اندونزي، الجزاير و ايران بپا خواسته استعمار و استعمارگران را طرد ميكنند و به حيات آنها خاتمه ميدهند و فلسطينيها به انتفاضه خود ادامه ميدهند.
آرزوي به زيستن و داشتن زندگي آرام، با زندگي بشر عجين بوده و در طول تاريخ، از آن جدا نشده است. او همواره، به فكر چنان روزي بوده و آني از اين انديشه، جدا نشده است؛ گرچه هنوز در ايجاد چنان زندگي مطلوب و ايده آل خود، موفقيتي نداشته است.
رؤياي مزبور در زندگي انسان، به گونههاي مختلفي تبلور يافته و انديشمندان هر عصري، براي تعبير شدن آن، چارهها انديشيده و آن را در قالب ((مدينه فاضله)) مطرح كردهاند كه در آن از نابساماني و دغدغههاي جوامع موجود، اثر و نشاني نباشد. از مدينه فاضله افلاطوني گرفته تا مدينه فاضله فارابي، و از مدينه فاضله كمونيستها و سوسياليستهاي تخيّلي و بهشت موعود آنان، گرفته تا مدينه فاضله عصر روشنگري و انسانمداري ... آنها به خيال خود بشر را از قيد و بند دين و آداب و تكاليف ديني آزاد نموده و انسان را محور همه چيز قرار دادهاند و دين و مذهب انسانيت را پايه گذاري كردهاند.
اما ((مدينه فاضله موعود)) اسلام - كه در قرآن و روايات وعده تحقق آن داده شده - غير از اين مدينههاي فاضلهاي است كه ديگران مطرح كردهاند؛ زيرا ويژگيهاي مدينه فاضله اسلامي - كه در عصر حكومت حضرت مهدي (عج) تحقّق پيدا خواهد كرد - به گونهاي است كه آن را از ساير مدينههاي فاضله پيشنهادي ديگران، ممتاز ميسازد. در اين مقاله نخست به آينده جهان از ديدگاه اسلام اشاره ميشود؛ سپس ويژگيهاي عصر ظهور و مدينه فاضله اسلام بيان ميگردد.
الف) آينده جهان در ديدگاه اسلام
اوضاع آشفته و اسفناك جهان، مردم را به وحشت انداخته و جنگهاي سرد و گرم، مسابقه تسليحاتي، صف آرايي قدرتمندان و... جهانيان را خسته و فرسوده كرده است. توليد و تكثير سلاحهاي جنگي، نسل بشر را تهديد به نابودي ميكند، و خودسري و طغيان غارتگران بين المللي، ملل عقب نگاه داشته شده را از تمام شؤون زندگي ساقط ساخته است.
محروميت روز افزون طبقه ضعيف، استمداد گرسنگان جهان و گسترش فقر و بيكاري، وجدانهاي زنده و دلهاي حساس را پريشان نموده است. تنزّل اخلاق انسانها، بيرغبتي نسبت به امور ديني، روي گرداني از قوانين الهي، افراط در ماديگري و رونق يافتن مظاهر فساد و شهوت پرستي، روشنبينان و آگاهان جهان را مضطرب كرده است.
اين اوضاع خيرخواهان، عاقبت انديشان و اصلاح طلبان را سرگردان نموده و زنگ سقوط انسانيت در گوش آنان طنين انداخته است و آنان را نسبت به اوضاع آينده جهان بدبين كرده است. آنان از عواقب وخيم و سرنوشت خطرناك آن به خود ميلرزند و از حلّ مشكل جهان اظهار عجز ميكنند.
در اين ميان مسلمانان آگاه - به ويژه شيعيان - از يأس و نوميدي دوري گزيده و به عاقبت و سرنوشت بشر خوشبيناند. آنان در انتظار روز موعود اسلام و مدينه فاضله آن، روز شماري ميكنند و عاقبت كار را از آنِ مردم نيك كردار ميدانند. ايشان معتقداند كه از قوانين موضوعه و سازمانهاي پر زرق و برق بين المللي، كاري ساخته نيست. آن مدينه فاضله و عصر درخشاني كه در آن بشر به سعادت و كمال لايق خويش ميرسد. حاكميت در آن زمان، از آنِ امام معصوم است كه از خطا، اشتباه و غرض ورزي منزّه و پاك است. اين همان روزي است كه قرآن كريم و روايات اهل بيت(ع)، بشريت را مأمور به انتظار چنان روزي نموده و دستور ايجاد زمينه و آمادگي از هر جهت را به بشريت دادهاند. اين عقيده نشأت گرفته از آيات قرآن و روايات متواتر قطعي از طريق اهل بيت(ع) است.
انتظار در آيات و روايات:(1)
آيات:
1. ((قالَ مُويك لِقَومِهِ اِسْتَعينُوا باللَّهِ، وَاصْقُِوا اِنَّ الاَرضَ لِلَّهِ يورِثُها من يَشاءَ مِنْ عِبادِهِ وَالْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقغَ؛(2) موسي به قوم خود گفت: از خدا ياري بخواهيد و شكيبايي كنيد، به تحقيق كه زمين از آن خدا است؛ به هر كس از بندگانش بخواهد منتقل ميفرمايد و حسن عاقبت از آنِ پرهيزكاران است)).
2. ((وَاَوْرَثَنَا القَوْمَ الَّذينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الأَرضِ وَمَغارِسَا الَّط بارَكنا فشا وَجََّتْ كَلِمَةُ رَبِكَ اگُْسْظ عَط بَظ اِيائيلَ جِا صَقَُوا وَدَمَّرنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرعَونُ وَقَوْمُهُ وَما كانُوا يَعْرِشُونَ؛(3) و ميراث داديم به قومي كه ضعيف شمرده شده بودند خاورهاي زمين و باخترهاي آن را كه مبارك گردانيده بوديم، و تمام گرديد كلمه و وعده نيكوي پروردگار تو بر بني اسرائيل به سبب آن كه صبر كردند، و ويران ساختيم آنچه را فرعون و قومش ميساختند و آنچه را كه افراشته بودند)).
3. ((بَل نَقْذِفُ بِاگَقِّ عَطَ الباطِلِ فَيَدْمَغُهَ فَاِذاً هُوَ زاهِقٌ؛(4) بلكه حق را به شدّت بر باطل افكنيم، پس حق باطل را در هم ميشكند، آن گاه از ميان ميرود.))
4. ((يُريدُونَ لِيُطفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأفواهِهِمْ وَاللّه مِژُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الكافِروُنَ(5)؛ ميخواهند نور خدا را با دهانشان خاموش سازند و خداوند تمام كننده نور خويش است هر چند كافران را خوش نيايد)).
5. ((وَلَقَد كَتَبْنا صِ الزَّبُور مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ اَنَّ الأَرضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصّاگُِونَ؛(6) همانا در زبور پس از ذكر (تورات)، نگاشتيم كه زمين را بندگان شايسته به ارث ميبرند)).
6. ((وَنُريدُ اَنْ چَُنَّ عَطَ الَّذينَ استُضعِفوا ص الاَرضِ وَتَْعَلَهُم اَچَِّةً وَتَْعَلَهُمُ الوارِثغَ؛(7) ما اراده كرديم كه بر آنان كه در زمين استضعاف شدند، منّت گذاريم و آنان را پيشواي مردم و وارث زمين و ملك و جاه گردانيم)).
7. ((وَلَقَد سَبَقَتْ كَلِمتُنا لِعِبادِنَا اثُرسَلغَ اِسَُمْ اًَُمُ اثَنصُورونَ وَاِنَّ جُندَنَا اًَُمُ الغالِبُونَ؛(8) همانا عهد ما درباره بندگاني كه به رسالت فرستاديم، سبقت گرفته است كه البته آنها بر كافران فتح و پيروزي يابند و قطعاً سپاهيان ما غالباند)).
8. ((وَيُريدُ اللَّهُ اَنْ بُِقَّ اگَْقَّ بِكَلِأتِهِ وَيَقْطَع دابِرَ الكافِرينَ؛(9) و خداوند ميخواست كه صدق سخنان حق را ثابت گردانيده و ريشه كافران را از بيخُ بُن بركند)).
9. ((وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُم وَعَمِلُوا الصّاگِاتِ لَيَسْتَخْلِفَشَُم صِ الأَرضٍ؛(10) خداوند وعده فرموده به كساني از شما كه ايمان آورده و نيكوكار گردد [به اين كه] در زمين خلافت دهد)).
10. ((فَاِنَّ حزِبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبُونَ؛(11) همانا حزب خدا پيروز است.))
11. ((هُوالّذي اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِااًُدي وَدينِ اگَقِّ لِيُظَهِرَهُ عَطَ الدّينِ كُلِّهِ؛(12) او است خدا كه رسول خود را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا بر همه اديان عالم او را تسلط و برتري دهد.))
روايات:
1. حت عط(ع) فرمود: لَتَعطِفَنَّ الدّنيا عَلينا بَعدَ ءِيِكا عَطفَ الوسِ عَط وَلَدِها وَتَط عَقيبَ ذالِكَ وَنُريدُ اَنْ چَُنّ عط الّذينَ استضْعِفُوا ص الأرضِ؛(13) دنيا پس از چموشي - همچون شتري كه از دادن شير به دوشندهاش خودداري ميكند و براي بچهاش نگه ميدارد - به ما روي ميآورد...
[سپس حضرت آيه شريفه را قرائت كرد])).
2. ((قالَ رَسُولُ اللَّه(ص) لَوْ رَْ يَبق مِنَ الدَّهرِ اِلاّ يَوْمٌ، لَبَعَثَ اللَّهُ رَجُلاً مِنْ اَهلِ بَيط جَْلَأُها عَدْلاً كَأ مُلِئَتْ جَوراً؛(14) رسول خدا(ص) فرمود: اگر باقي نماند از روزگار مگر يك روز، البته خداوند بر ميانگيزد مردي از اهل بيت مرا كه زمين را از عدل پر كند، همچنان كه از ستم پر شده باشد)).
3. ((قالَ الصّادِقُ(ع): اِنّ لَنا دَولَةً پَيءُ اللَّهُ سِا اِذا شاءَ، دَُّ قالَ: مَنْ يَُّ اَنْ يَكُونَ مِنْ اصحابِ القاذِ فَليَنْتَظِرْ وَليَعمَلْ بِالوَرَعِ وَتَاسِنِ الأَخلاقِ وَهُوَ مُنتَظِرٌ؛(15) امام صادق(ع) فرمود: البته براي ما دولتي است كه وقتي خداوند خواست، آن را ميآورد. هر كس شاد ميشود كه از اصحاب قائم باشد بايد منتظر باشد و بايد كار به پارسايي و اخلاق نيك كند و چنين كسي منتظر است)).
روايات در اين رابطه بسيار است كه نياز به نقل همه آنها نيست.
طبق اين آيات و روايات خداوند، وعده تشكيل حكومت واحد جهاني، بسط و غلبه دين اسلام بر كليه اديان، زمامداري صالحان و شايستگان پيروزي حزب الله و غلبه لشكريان خدا بر جنود شيطان را داده است. البته اين وعده تا كنون محقق نشده است و در روايات نيز، گفته شده كه اين موضوع در عصر ظهور مهدي(ع) واقع خواهد شد. از اين رو شيعه و آگاهان از اهل سنت، به چنان روزي معتقد شده و انتظار آن را ميكشند و كلام رسول خدا (اَفْضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الفَرَجِ)(16) را مربوط به آن عصر و انتظار آن مدينه فاضله ميدانند.
بر اساس آيات قرآن و روايات اهل بيت، آينده جهان، روشن و اميد بخش است؛ هرچند كه امروزه تيره و تاريك ميباشد. از اين رو ما به اميد روزي نشستهايم كه حاكميت در آن، مخصوص وليّ معصوم خدا و قوانين جاري در آن، مبتني بر احكام الهي باشد، عدل و علم گسترش يافته و برادري و برابري در جامعه حاكم گردد. ظلم، ستم، جهل، تيرگي، كينه توزي و خونريزي در آن ريشه كن گردد و از اختلافات و وجود طبقات برتر و فروتر و استكبار و استضعاف در آن، خبري نباشد.
ب) ويژگيهاي عصر ظهور (مدينه فاضله اسلامي)
مدينه فاضله اسلامي - كه در عصر ظهور به دست مهدي آل محمد(ص) بنا ميشود - ويژگيها و خصايصي دارد كه آن را از ساير مدينههاي بيان شده، ممتاز و جدا ميسازد؛ كه در ذيل به بعضي از آنها اشاره ميشود:
1. حاكم در عصر ظهور
پيشرفتها در عصر ظهور، معلول عواملي است كه يكي از آنها وجود رهبري معصوم، پاك و منزّه از هر نوع عيب و نقص (از قبيل احساساتِ حيواني، خشم، غضبِ بيجا، شهوت، كبر و غرور و خودخواهي) است. او فقط وابسته به خدا است و به همه ملتها، جمعيتها و نژادها، با چشم مهرباني و برابري نگاه ميكند و فرقي بين اقوام و قبايل قائل نيست. بين سياه و سفيد، آسيايي و آمريكايي و اروپايي و آفريقايي فرقي نميگذارد و به همه با ديد يكسان مينگرد؛ در حالي كه رهبران ديگر دنيا چنين نيستند، و عاليترين همت آنان، استثمار ديگران و هضم يك جامعه در جامعه قويتر و كوشش براي يك ملت است. آنها ميخواهند ملّتي را فداي ملت ديگر كنند و ذخاير طبيعي ملت ضعيف را به نفع ملت خود تصاحب نمايند.
اما رهبران الهي چون وابسته به جمعيت خاصي نبوده و خود را وابسته به خدايي ميدانند كه خالق و رازق همه است، هدفشان آسايش عمومي، آزادي گسترده و تشكيل يك سازمان عالي الهي است كه در سايه آن، بشر مانند افراد يك خانواده زندگي كنند و سفيد و سياه باهم برادر و برابر باشند.
آري سرانجام اداره امور جهان، در كف با كفايت صالحترين افراد بشر قرار خواهد گرفت و به بركت وجود آن حاكِم معصومِ الهي، بشريت از آسيب ظلم و ستم نجات يافته، از ترس فقر، پريشاني، ناامنيهاي گوناگون و بي عدالتيها آزاد خواهد شد. اينك كه عالم به سوي يك آينده درخشان، تكامل روحاني و عقلاني، نظام مستحكم ديني و الهي، عصر صلح و صفا و برادري و همكاري، پيش ميرود. ما نيز به اميد آن عصر نوراني، با نشاط فراوان و دلي زنده پا برجا ايستاده و انجام وظيفه ميكنيم و تنها آرزوي ما، زندگي در پناه حكومت آن راد مرد عالم بشريت حضرت مهدي(عج) است.
2. حكومت در عصر ظهور
حكومتي كه در مدينه فاضله اسلامي و در عصر حاكميت امام مهدي(عج) مستقر خواهد شد، در تمام جهات با حكومتهاي موجود در عالم فرق دارد. حاكم، نوع حكومت، قوانين و نظامات جاري در آن، هيچ شباهتي با حكومتهاي موجود در عالم ندارد: نوع حكومتش، الهي و بر مبناي ايمان به خداي يگانه و توحيد خالص است و هدفش متحد كردن جماعتها و ملتها، برداشتن ديوارهاي امتيازات و اعتبارات بيهوده، برقرار كردن توحيد كلمه، ايجاد همكاري و ارتباط بين مردم است. حاكم آن نيز امام معصوم، احيا كننده شريعت نبوي و مجري قوانين اسلامي و دستورات الهي است. اسلام ميخواهد تمام اختلافات و جداييها را كه به نامهاي گوناگون پديد آمده، به وسيله عقيده توحيدي، از ميان بردارد. تمامي اختلافات نژادي، طبقاتي، ملّي، وطني، جغرافيايي، مسلكي، حزبي و زباني بايد از ميان برود و سبب امتياز، افتخار و اعتبار نباشد و حتّي در آن حكومت، اختلاف ديني هم بايد كنار گذاشته شود و همه، در زير پرچم اسلام تسليم فرمان خدا باشند. اين همان حكومت واحد جهاني است كه كره زمين با يك حاكم، يك نوع حكومت و با يك شيوه و روش عادلانه اداره ميشود. اسلام براي بشر چنين حكومتي را پيش بيني كرده و در حدودي كه وظيفه تشريع است، مقدمات آن را فراهم ساخته و عملي شدن آن را موكول به آماده شدن زمينه كامل آن كرده است. اساساً حفظ يك انسان كامل به عنوان ولي الله الاعظم و نگهداري آن در پشت پرده غيبت، براي تشكيل چنان حكومت واحد جهاني است؛ زيرا تشكيل چنان حكومتي، از عهده انسانهاي عادي خارج است.
3. عدل در عصر ظهور
در اسلام، مسأله عدل، از روز نخست در تمام زمينهها مورد توجه و عنايت بوده است؛ از بُعدِ عقيدتي و ديني گرفته تا بُعدِ فقهي و اجتماعي، از قرآن و سنت بر ميآيد كه عدل و مظاهر آن، پسنديده و موجب خشنودي حضرت حق است؛ اما قدر و منزلت آن، به علّت گستردگي و اقامه آن در سطح وسيع اجتماعي است؛ يعني، مردم آن قدر به رشد معنوي و كمال روحي نايل گردند كه تمام افراد يا حداقل اكثر آنان، خواهان عدل باشند و خود عملاً آن را به اجرا گذارند.
پيامبران الهي، در مأموريت آسماني خود، خواهان اقامه عدل در جهان و در بين همه انسانها بودهاند و ميخواستند مردم را طوري تربيت كنند كه آنان خود قسط و عدل را به پا دارند؛ نه آن كه به زور و قدرت حاكم به عدالت تن دهند. قرآن كريم ميفرمايد: ((لَقَدْ اَرْسَلنا رُسُلَنا بِالبَيّناتِ وَاَنْزَلْنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَاثكانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)).(17) از اين آيه استفاده ميشود كه پيامبران ميخواستند، مردم را طوري تربيت كنند تا خود، قيام به قسط نمايند و عدل را بر پا دارند؛ لذا فرمود: ((لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسطِ)) و نفرمود: ((لِيَقيمُوا النّاسَ بِالْقِسطِ)) تا معنايش اين باشد كه پيامبران به عنوان حاكم عادل، مانند ساير زمامداران عادل، مردم را با نيروي نظامي و انتظامي و قدرتهاي اجرايي، به رعايت عدل وا دارند؛ زيرا فرق است بين اين كه حاكمي خود عادل باشد و بخواهد در حكومت او عدل اجرا شود و به كسي ستم نگردد و بين آن كه مردم در جامعه، از نظر كمالات و درك عقلاني به جايي برسند كه خود اقامه عدل نمايند و بفهمند كه عدل برتر از ظلم است و در آنان كششي نسبت به ظلم نباشد.
به هر حال در اسلام و تعاليم الهي، عدل از جايگاه رفيعي برخوردار است تا جايي كه همه انسانها مأمور شدهاند در تمام زمينههاي زندگي خود - در اصول و فروع، در نظام اجتماعي و اقتصادي، سياسي و نظامي، در گفتار و كردار و... عدالت را مراعات كنند: ((اِعْدِلُوا هُوَ اَقْرَب لِلتَّقْوي؛(18) عدالت ورزيد كه عدالت به تقوا نزديكتر است)).
و ((اِذا قُلْژُْ فَاعْدِلُوا؛(19) وقتي سخن گفتيد به عدالت سخن گوييد)).
و ((اِنَّ اللَّهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَالأِحسانِ؛(20) خداي متعال به عدل و احسان امر ميكند)).
و ((وَلا پَْرِمَنَّكُمْ شَنَأنُ قَومٍ عَط اَنْ لاتَعدِلُوا اِعدِلُوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَّقوي؛(21)...)).
رسول اكرم(ص) فرموده است:
((مَنْ رَْ بَْمِدَ عَدْلاً وَرَْ يَذُمَّ جَوراً فَقَدْ بارَزَاللَّهَ تَعاض بِالُارَبَةِ؛(22) هر كس عدل را تمجيد نكند و از جور و بيداد مذمّت ننمايد، به جنگ با خداي تعالي برخاسته است)).
آيات و روايات درباره شرافت، عظمت و اهميت ((عدالت)) به قدري زياد است كه از گنجايش اين نوشتار خارج است.
بنابراين كلمه عدل، واژه غريبي نيست؛ امّا حقيقتي قريب هم نيست. بشر در طول تاريخ زندگي خود، همواره منتظر بوده كه روزي، اين خواب تعبير شود و عدل در جوامع بشري حاكم گردد. انسانهاي بسياري نيز با انديشه عدل و عدالتخواهي، به فكر تعبير اين رؤياي شيرين بشري بر آمده و تلاش بسيار كردهاند؛ اما تلاش آنان در بيشتر موارد كم ثمر يا بيثمر مانده و عدالت در معناي حقيقي آن، همچنان در عالم رؤيا باقي مانده است. وَه چقدر سخت است تعبير نشدن اين رؤياي شيرين و دلپذير! رؤيايي كه تمامي اجزاي وجود انسان، در طول تاريخ، با آن عجين بوده و نگاه پُر انتظار او، در تعبير آن خسته و كم سو گشته است.
با همه اين احوال، هيچ گاه آرزوي تعبير شدن اين رؤيا، در اعماق دل و جان انسانها به يأس و نااميدي تبديل نشده است؛ اما هر چه بر شماره اوراق تاريخ افزون ميگردد، از شماره انتظار ما كاسته ميشود و اين همان چراغ اميدي است كه قرنها در دل انسانها، به عشق آمدنِ آن منجي، روشن و فروزان است. به عشق او كه نامش ((عدل)) است: ((السَّلامُ عَطَ الْعَدلِ اثُشْشََرِ)) و ((اَللَّهُمَّ صَلِّ عَط وَضِِّ اَمْرِكَ الْقاذِِ اثُؤَمَّلِ وَالْعَدْلِ اثُْنتَظَر)).(23) دو چيز از شاخصههاي اصلي حكومت او است: 1. حكومت واحد جهاني كه تنها او است كه چنين حكومتي را ايجاد ميكند.
2. عدل جهاني كه تنها در جامعهاي كه او تشكيل ميدهد و خود در رأس آن قرار ميگيرد، عدل با تمام ابعادش گسترده ميشود. همان گونه كه حكومت او جهاني است، عدل او نيز گسترده و جهاني است و در روايات، اين شاخصه از ساير شاخصههاي ديگرِ حكومتِ حضرتِ مهدي(عج)، بارزتر و بيشتر مورد توجه قرار گرفته است. ((جَْلَأُ اللَّهُ الأرْض قِسْطاً وَعدْلاً كأ مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً)).
رسول خدا در حديثي فرمود: ((اُبَلاُِّكُمْ بِاثَهْدي يُبْعَثُ ص اُمَّط عَطَ اخْتِلافٍ مِنَ النّاسِ وَزَلازِلٍ فَيَمْلَأُ الْاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً كَأ مُلِئَتْ جَوراً وَظُلْماً، يَرْك عَنْهُ ساكِنُ اليَءِ وَساكنُ الأَرْضِ...؛(24)
مژده ميدهم شما را به مهدي كه او در امت من، به هنگام اختلاف و سختيها بر انگيخته ميشود. پس زمين را پر از قسط و عدل ميسازد؛ همان طوري كه از جور و ستم پر شده باشد. ساكنان آسمان و زمين از او راضي ميشوند و...)).
بنابراين در مدينه فاضله اسلامي و در عصر ظهور آن منجيِ عالم، عمدتاً از عدل و قسط سخن به ميان ميآيد. دامنه عدالت او تا اقصي نقاط منازل و زواياي ناپيداي جامعه، گسترده ميشود. عدالت همانند گرما و سرما در درون خانههاي مردمان نفوذ ميكند و مأمن و مسكن وجود آنان را سامان ميبخشد.(25) در حكومت آن حضرت هيچ ويژگي به اندازه ((عدل و قسط))، برجستگي و روشني ندارد و مردم آن حضرت را عمدتاً از عدل او ميشناسند و الآن نيز آنچه در اولين لحظه از نام مبارك او در ذهن خطور ميكند، عدل او است.
4. علم در عصر ظهور
عصر ظهور، زمان گسترش و شكوفايي علم و دانايي است، و مدينه فاضله اسلامي، شهر علم و دانش است. با آمدن منجي عالم، همان گونه كه ظلم و بيداد جاي خود را به عدل و دادگري ميسپارد، و نابسامانيهاي اجتماعي به سامان ميگرايد؛ جهل و ناداني نيز جاي خود را به علم و دانايي ميدهد و جهان از نور عقل و دانش آكنده ميشود. علوم و دانشهايي كه در طول اعصار و قرون در پشت پردهها مكنون مانده بود، ابراز ميگردد و مرزِ
دانايي و يادگيري تا سراپرده منازل و اعماق وجود تك تك انسانها، گسترش مييابد.
امام صادق(ع) در اين باره فرموده است: ((اَلْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَعِلاُْونَ حَرْفاً فَجميعُ ما جائَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرفان، فَلَمْ يَعْرِفِ النّاسُ حَطّ اليَومَ غَفَْ اگَْرفَغِ فَاِذا قامَ قاچُِنا اَخْرَجَ اگَمْسَةَ وَالْعَلاِْينَ حَرْفاً فَبَثَّها صِ النّاسِ وَََّ اِلَشَْا اگَْرفَغِ حَطّ يَبُثُّها سَبْعَةَ وَعِلاْينَ حَرْفاً؛(26) علم و دانش 27 حرف است و 27 شعبه و شاخه دارد. تمام آنچه پيامبران الهي براي مردم آوردند، دو حرف بيش نبود و مردم تا كنون جز آن دو حرف را نشناختهاند. اما هنگامي كه قائم ما قيام كند. 25 حرف و شاخه و شعبه ديگر را آشكار و در ميان مردم منتشر ميسازد و دو حرف ديگر را با آن ضميمه ميكند تا 27 حرف كامل و منتشر گردد)).
اين حديث به روشني، جهش فوق العاده علمي عصر انقلاب مهدي(عج) را مشخص ميسازد؛ يعني، تحوّل و پيشرفتي به ميزان بيش از دوازده برابر، نسبت به تمامي علوم و دانشهايي كه در عصر همه پيامبران راستين به بشريت اعطا شده است، پيش ميآيد و درهاي تمامي رشتهها و شاخههاي علومِ مفيد و سازنده، به روي انسانها گشوده ميشود و راهي را كه بشر طيّ هزاران سال پيموده، به ميزان بيش از دوازده برابر آن در اندك زماني پيموده ميشود.
حضرت امام باقر(ع) نيز فرموده است: ((اِذا قامَ قاچُِنا وَضَعَ اللّهُ يَدَهُ عَط رؤُوسِ العِبادِ فَجَمَعَ سِا عُقُواًَُمْ وَكَمُلَتْ سِا اَحْلامهُمْ؛(27) هنگامي كه قائم ما قيام كند، خداوند دست محبتش را به سر بندگان ميگذارد و عقول آنها را با آن كامل و افكارشان را پرورش داده تكميل ميكند)).
بدين ترتيب، در پرتو ارشاد و هدايت حضرت مهدي(عج) و در زير دست عنايت او، مغزها در مسير كمال به حركت در ميآيد و انديشهها شكوفا ميشوند. كوته بينيها، تنگنظريها و افكار پست و پليد - كه سرچشمه بسياري از تضادها و برخوردهاي خشونتآميز اجتماعي است -، برطرف ميگردد. مردمي بلند نظر، با افكاري باز و سينههايي گشاده و همّتي والا و بينشي وسيع، پرورش مييابند، لذا هر 27 حرف علم پياده ميشود.
5. ارتباطات در عصر ظهور
در عصر ظهور، به جهت جهش علمي و پيشرفت فنّ آوري و صنعت، وسايل ارتباطات و اطلاعات آن قدر پيشرفته خواهد بود كه دنيا را همچون كف دست نشان ميدهد و براي آگاهي به اقصي نقاط كشور، نيازي به وسايل و ابزار ارتباطي امروزي نيست. از اين رو حكومت مركزي، نسبت به كل عالم - كه تحت حكومت واحد او هستند - تسلّط كامل دارد و به موقع و بدون فوت وقت، وارد عمل شده، مشكل را حل ميكند و هرگونه توطئه و فساد را در نطفه خفه ميسازد. بين امام مهدي(عج) و مردم، نامه رساني وجود ندارد و مردم در هر نقطهاي از كره زمين، امام را مشاهده ميكنند و امام با آنان سخن ميگويد. اين مسأله، اختصاص به امام و رعيت ندارد؛ بلكه مردم عادي نيز با همديگر سخن ميگويند و همديگر را مشاهده ميكنند، در حالي كه يكي در مشرق عالم و ديگري در مغرب آن است.
امام صادق(ع) ميفرمايد: ((اِنَّ قاچَِنا اِذا قامَ مَدَّ اللَّهُ لِشيعَتِنا ص اَيْعِهِمْ وَاَبْصارِهِمْ حَطّ لايَكُونَ بَيْشَُمْ وَبَغَ القاذِِ(ع) بَريدٌ، يُكَلِّمُهُمْ فَيَسمَعُونَ، وَيَنْظُرُونَ اليه وَ هُوَ ص مَكانِهِ؛(28) هنگامي كه قائم ما قيام كند، خداوند آن چنان گوش و چشم شيعيان ما را تقويت ميكند كه ميان آنان و آن حضرت (رهبر و پيشوايان) نامه رسان نخواهد بود، با آنها سخن ميگويد و آنان سخنش را ميشنوند و او را ميبينند؛ در حالي كه او در مكان خويش است [و مردم در نقاط ديگر جهان])).
وسايل انتقال صدا و تصوير، به طور همگاني، ساده و آسان در اختيار همه پيروان او قرار ميگيرد؛ آن چنان كه چيزي به نام اداره پست در آن عصر، چيز زايدي به حساب ميآيد و مسائل جاري آن حكومت، بدون نياز به كاغذ بازي، حل و فصل ميشود؛ زيرا همه دستورها و برنامهها با سيستم ((شهود و حضور)) ابلاغ و اجرا ميشود.
امام صادق(ع)، در گفتار ديگري اين حقيقت را به طور بارزي تكميل فرموده است: ((اِنَّ اثُؤمِنَ صِ زَمانِ الْقاذِِ وَهُوَ بِاثَْلاِْقِ لَفَي اَخاهُ الَّذي صِ اثَغْرِبِ وَكَذَا الَّذي صِ اثَغرِبِ يَري اَخاهُ الَّذي بِاثَلاِْقِ؛(29) مؤمن در زمان حضرت مهدي(عج) در حالي كه در مشرق است برادر خود را در مغرب ميبيند و همچنين كسي كه در مغرب است، برادرش را در مشرق مشاهده ميكند)).
بنابراين ارتباط مستقيم نه تنها در سطح حكومت؛ بلكه در ميان عموم نيز عملي ميشود. در اين زمان پيوندهاي ظاهري، جسماني و معنوي دلها را استحكام ميبخشد، به گونهاي كه جهان به راستي به شكل يك خانه و مردمش همچون اهل يك خانواده در ميآيند.
امام صادق(ع) ميفرمايد: ((اِذا تَناهَتِ الأُمُورُ اِض صاحِبِ هَذا الاَمرِ رَفَعَ اللَّهُ تَبارَكَ وَتَعاض لَهُ كُلُّ مُنْخَفَضٍ مِنَ الأَرضِ وَخَفَّضَ لَهُ كُلَّ مرتَفَعٍ حَطّ تَكُونَ الدُّنيا عِنْدَهُ جَِكِْلَةِ راحَتِهِ فَأيُّكُمْ لَوْ كانَتْ صِ راحَتِهِ شَعْرَةٌ رَْ يُبْيِْها؛(30) وقتي كارها به صاحب اصلي ولايت [حضرت مهدي(ع)] برسد، خداوند هر نقطه فرورفتهاي از زمين را براي او مرتفع و هر نقطه مرتفعي را پايين ميبرد. آن چنان كه تمام دنيا نزد او به منزله كف دستش خواهد بود. كدام يك از شماها اگر در كف دستش مويي باشد، آن را نميبيند؟))
طبق اين حديث در عصر ظهور، يك سيستم نيرومند و مجهز، براي انتقال تصويرها به وجود خواهد آمد كه شايد تصوّر آن امروزه براي ما مشكل باشد. تمام جهان به منزله كف دست خواهد شد و پستي و بلنديهاي زمين، مانع از رؤيت موجودات روي زمين نخواهد بود. البته بدون يك چنين سلطه اطلاعاتي و ارتباطي بر تمام كره زمين، حكومت واحد جهاني و صلح، امنيت و عدالت به طور همه جانبه، امكانپذير نخواهد بود. براي اداره چنان حكومتي، امكانات زيادي لازم است كه خداوند آنها را در اختيار او و تشكيلاتش قرار ميدهد.
امام باقر(ع) نيز فرموده است: ((اِچَا حُِّيَ اثَْهدي لأَنَّهُ سُْدي اِض اَمْرٍ خَطٍِّ حَطَّ اَنَّهُ يَبْعَثُ اِض رَجُلٍ لايَعْلَمُ النّاسُ لَهُ ذَنْبٌ فَيَقتُلُهُ حَطّ اَنَّ اَحَدَكُمْ يَتَكَلَّمُ ص بَيْتِهِ فَيَخافُ اَنْ يَلاْكَدَ عَلَيهِ اكْدارُ؛(31) حضرت مهدي(عج) از اين جهت مهدي ناميده شده است كه به امور مخفي و پنهان هدايت ميشود، تا آن جا كه گاه او به سراغ كسي ميفرستد كه مردم او را بيگناه دانسته و به قتل ميرساند [زيرا از گناه نهاني او همانند قتل نفس كه موجب قصاص است آگاه است] و تا آن جا كه برخي از مردم هنگامي كه درون خانه خود سخن ميگويند، ميترسند ديوار بر ضد آنها شهادت دهد)).
اين حديث نيز گواه آن است كه در آن عصر، نيكان و پاكان در نهايت آزادي به سر ميبرند؛ خلافكاران چنان تحت كنترلاند كه ممكن است امواج صوتي آنان، با وسايل پيشرفتهاي از ديوار خانههايشان باز گرفته شود و به هنگام لزوم، ميتوان فهميد كه آنها در درون خانه چه گفتهاند؟!
گفتني است كه اين پيشرفتهاي عظيم، محصول تكامل علمي عصر بعد از ظهور است، نه اعجاز؛ زيرا زندگي بشر در اين عالم، بايد مطابق سنّتهاي طبيعي باشد؛ نه اعجازي كه امري استثنايي و براي موارد ضروري و فوق العاده است، آن هم در مسير اثبات حقانيت دعوت نبوت يا امامت.
6. رفاه و آسايش در عصر ظهور
مدينه فاضله اسلامي، در حقيقت آرمان شهر آسايش و رفاه همگاني است. رفاه و تنعّم به گونهاي خواهد بود كه ديگر نيازمندي در سطح جامعه يافت نميشود؛ چون توزيع عادلانه منابع و ثروت جايي براي فقر و طبقه ضعيف باقي نميگذارد. در آن جامعه، مانند جوامع كنوني عمل نميشود كه بيش از هشتاد درصد ثروت، در دست كمتر از بيست درصد و بيست درصد آن در دست هشتاد درصد مردم باشد و در نتيجه طبقه مرفّه و فقير پيدا شود.
به علاوه در آن عصر، به جهت اجراي عدالت، نه آسمان از ريزش بركات خود بر مردم دريغ ميورزد و نه زمين امساك ميكند؛ بلكه هرچه دارند در اختيار بشر قرار ميدهند. از اين رو در شهر عدالت كه حقوق انسانها محور توجّه و برنامه ريزي است، بالطبع بذر اين توجّه، محصولي چون رفاه و برخورداري همگاني از موهبتهاي الهي را در پي خواهد داشت. اين موضوع در روايات اهل بيت(ع) به خوبي تبيين شده است:
((اِنَّهُ يَبْلُغُ سُلْطانُهُ اثَلاِقَ وَاثَْغرِبَ وَتَظْهَرُ لَهُ الْكُنوزُ وَلايَبط ص الأَرضِ خَرابٌ اِلاَّ يُعمِّرُهُ؛(32) حكومت او شرق و غرب جهان را فرا ميگيرد و گنجهاي زمين براي او ظاهر ميشود و در سرتاسر جهان جاي ويراني باقي نخواهد ماند؛ مگر اين كه آن را آباد خواهد ساخت)).
امام صادق(ع) فرمود: ((اِذا قامَ القاذُِ حَكَمَ بِالْعَدلِ وَارْتفعَ ص اَيّامِهِ اكَْورُ وَآَمَنَتْ بِهِ السُّبُلُ وَاَخْرَجَتِ الأَرضُ بَرَكاسِا وَرُدَّ كُلُّ حَقٍّ اِض اَهلِهِ... و حَكَمَ بَغَْ النّاسِ بُِكْمِ داوُد وَحُكْمِ تُمّدٍ(ص) فَحينَئذٍ تُظهِرُ الأَرْضُ كُنُوزَها وَتُبْدي بَرَكاسِا وَلاپَِدُ الرَّجُلُ مِنكُمْ يَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَلا لِقِِّهِ لِشُمُولِ الغظ حَيعَ اثؤمِنغَ...؛(33) وقتي كه قائم قيام كند، حكومت را براساس عدالت قرار ميدهد و ظلم و جور در دوران او برچيده ميشود و جادهها در پرتو وجودش، امن و امان ميگردد، و زمين بركاتش را خارج ميسازد و هر حقي به صاحبش ميرسد، و در ميان مردم، همانند داود و محمد(ص) حكم و داوري ميكند. در اين هنگام زمين گنجهايش را آشكار ميسازد و بركات خود را ظاهر ميكند و كسي موردي را براي انفاق و صدقه و كمك مالي نمييابد؛ زيرا همه مؤمنان بي نياز و غني خواهند شد...)).
بيان ظاهر شدن بركات زمين و خارج شدن گنجها، نشان ميدهد كه هم مسأله زراعت و كشاورزي به اوج ترقّي خود ميرسد و هم تمام منابع زير زميني، كشف و مورد استفاده قرار ميگيرد. در آمد سرانه افراد، آن قدر بالا ميرود كه در هيچ جامعهاي، فقيري پيدا نميشود و همه به سر حدّ بي نيازي و خود كفايي ميرسند.
امام علي(ع) فرمود: ((يَزْرَعُ الاِنسانُ مُدّاً، پَْرُجُ لَهُ سَبْعَمِأةَ مُدٍّ كَأ قالَ اللَّهُ تَعاض كَمَثَلِ حَبَّةٍ اَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ ص كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِأةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضاعِفُ ثَِنْ يَشاءُ؛(34) [در عصر حضرت مهدي انسان يك مُد ميكارد و هفتصد مُد برداشت ميكند، چنان كه مضمون آيه شريفه قرآن است)).
رسول خدا(ص) فرمود: وَپَرِجُ لَهُ الأرضُ اِفْلاذَ كَبِدِها وَبَْثُواثالَ حَثْواً وَلايَعُدُّهُ عَدّاً؛(35) زمين در آن عصر قطعات كبد خود را براي او بيرون ميفرستد و او ثروت بدون شماره و محاسبه در ميان مردم پخش ميكند.))
رسول خدا(ص) فرمود: ((اُبَلاُِّكُمْ بِاثَهدي جَلَأُ الاَرضَ قِسْطاً كَأ مُلِئَتْ جَوراً وَظُلْماً، يَرْك عَنْهُ سُكّانُ اليَء وَالأَرضِ يُقَيِْ اثالَ صَحاحاً فقال رَجُلٌ ما مَعظ صَحاحاً؟ قالَ: بالتَّسْوِيَةِ بَغَْ النّاسِ، وَجَْلَأُ قُلُوبَ اُمَّةِ تَُمَّدٍ غِظً وَيَسَعُهُمْ عَدْلهُ حَطّ يَأمُرَ مُنادياً يُنادي يَقُولُ: مَنْ لَهُ بِاثالِ حاجَةً فَلايَقوُمْ مِنَ النّاسِ اِلاَّ رَجُلٌ واحِدٌ دَُّ يَأمُرُ لَهُ بِاثالِ فَيأخُذَ دَُّ يَنْدِمُ وَيَرُدُّ؛(36) شما را به ظهور حضرت مهدي(ع) بشارت ميدهم كه زمين را پر از عدالت ميكند، همان گونه كه پر از جور و ستم شده است. ساكنان آسمانها و زمين از او راضي ميشوند و اموال و ثروتها را به طور صحيح تقسيم ميكند. شخصي پرسيد تقسيم صحيح ثروت چيست؟ فرمود: به طور مساوي در ميان مردم تقسيم شود و دلهاي پيروان محمد را پر از بي نيازي كند و عدالتش همه را فراگيرد، تا آن جا كه دستور دهد كسي با صداي بلند صدا زند كه هر كس نياز مالي دارد، برخيزد. هيچ كس جز يك نفر بر نميخيرد، سپس امام دستور ميدهد مال قابل ملاحظهاي به او بدهند؛ اما او به زودي پشيمان ميشود كه چرا آزمند و حريص بوده است و مال را بر ميگرداند)).
7. سفر به فضا در عصر ظهور
در عصر ظهور، به جهت وسايل فوق مدرني كه در اختيار مردم قرار ميگيرد، سفر به فضا و كرات بالا، همانند سفرهاي زميني امري عادي خواهد شد. البته روايات اين باب، سفر به آسمانها را براي خود آن حضرت ميدانند؛ لكن ظاهراً وضع آن زمان، به گونهاي خواهد بود كه سفر به آسمانها همانند سفر از قارّهاي به قارّه ديگر در عصر ما بوده و امكانات سفر به فضا، در اختيار همه قرار خواهد گرفت؛ يعني، زندگي بر روي زمين در آن مدينه فاضله، وارد مرحله جديدي خواهد شد كه به طور كلي با وضعيت گذشته فرق دارد. همان گونه كه امروزه بشر به پيشرفتهايي در صنايع و نرمافزار دست يافته كه اگر در گذشته گفته ميشد، پذيرش آن تنها از طريق اعجاز مورد قبول واقع ميشد. از اين رو پيشرفتهاي آن عصر براي مردم امروز ما، به آساني قابل قبول نيست و عدهاي هم آن را از باب اعجاز حضرت مهدي(عج) قبول ميكنند.
امام باقر(ع) در همين رابطه ميفرمايد: ((ذُخِرَ لِصاحِبِكُمُ الصَّعْبُ، قُلْتُ: وَمَا الصَّعبُ؟ قال ما كانَ مِنْ سَحابٍ فِيهِ رَعدٌ وَصاعِقَةٌ اَوْ بَرْقٌ، فَصاحِبُكُمْ يَرْكَبُهُ، اَما اِنَّهُ سَفَْكَبُ السَّحابَ وَيَرْص صِ الأَسبابِ اَسْبابِ اليَواتِ السَّبع وَالأَرضغَ السَّبعِ؛(37)براي صاحب و سرور شما حضرت مهدي(ع) آن وسيله سركش ذخيره شده است. راوي ميگويد: گفتم: منظور از وسيله سركش چيست؟ امام فرمود: ابري است كه در آن غُرّش رعد و شدّت صاعقه يا برق است. او بر اين وسيله سوار ميشود، آگاه باشيد او به زودي بر ابرها سوار ميشود و به آسمانها و زمينهاي هفتگانه صعود ميكند)).
مسلّماً منظور از ابر، اين ابر معمولي نيست؛ چون ابرهاي معمولي وسيلهاي نيستند كه بتوان با آنها سفر فضايي كرد؛ زيرا آنها در جوّ زمين در حركتاند و با زمين فاصله چنداني ندارند و نميتوانند از آن بالاتر روند. پس منظور وسيله فوق العاده سريعي است كه در آسمان، به صورت تودهاي فشرده از ابر به نظر ميرسد و غرّشي همانند رعد و قدرت و شدتي همچون صاعقه دارد. به هنگام حركت، دل آسمان را با نيروي فوق العاده خود، ميشكافد و به پيش ميرود و ميتواند تا هر نقطهاي از آسمان حركت كند.
بدين ترتيب، آن وسيلهاي فوق مدرن بوده و شبيه آن در وسايل كنوني وجود ندارد و از تصوّر ما بيرون است.
8. امنيّت و سلامت در عصر ظهور
از جمله نيازهاي اساسي بشر - كه در هِرَمِ نيازهاي وي جايگاه ويژهاي دارد - امنيت است. اين نياز در ابعاد مختلف تجلي مييابد: امنيت اخلاقي، اقتصادي، حقوقي، اجتماعي، خانوادگي و... از روايات ظهور استفاده ميشود، كه مدينه فاضله اسلامي، شهر امن و سلام است؛ آن هم در معناي واقعي و در تمامي ابعاد آن.
قرآن كريم به انسانها و مؤمنان مستضعف، وعده چنين شهر امن و سلامت را داده و فرموده است: ((زندگي شما پس از خوف تبديل به امن ميگردد))؛ ولي تا كنون چنين امنيّتي براي بشر در عالم تحقق پيدا نكرده است. و ائمه اطهار(ع) در تفسير اين آيه فرمودهاند: منظور، عصر ظهور حضرت مهدي آل محمد است.
قرآن ميفرمايد: ((وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصّاگِاتِ لَيَسْتَخْلِفَشَُمْ صِ الأَرضِ كَأَ اسْتَخَلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَجَُكِّغََّ اًَُمْ ديشَُمُ الَّذيِ ارْتَك اًَُمْ، وَلَيُبَدِّلَشَُمْ مِنْ بَعْدِ خَوفِهِمْ اَمْناً...)).(38)
در اين آيه، سه وعده صريح به مؤمنان وارسته داده شده است:
استخلاف در زمين؛ يعني، حكومت در زمين به عنوان نمايندگي از خدا،(حكومت حق و عدل)؛
تمكين دين؛ يعني، نفوذ معنوي و حكومت قوانين الهي بر تمامي عرصههايزندگي؛
تبديل خوف به امنيت؛ يعني، بر طرف شدن تمامي عوامل ترس و ناامني وجايگزين شدن امنيّت كامل و آرامش در همه روي زمين.
امام زين العابدين(ع) فرموده است: ((هُمْ واللّهِ شيعَتُنا اَهل البَيْتِ يَفْعَلُ اللَّهُ ذلِكَ سِِمْ عَط يَدَي رَجُلٍ مِنّا وَهُوَ مَهْديُّ هذِهِ الأمَّة؛(39) اين گروه به خدا قسم همان پيروان ما هستند كه خداوند به وسيله مردي از خاندان ما، اين موضوع را تحقق ميبخشد و او مهدي اين امت است)).
امام صادق(ع) نيز فرمود: ((نَزَلَتْ صِ القاذِِ وَاَصْحابِهِ...))؛(40) اين آيه در شأن قائم آل محمّد و اصحاب او نازل شده است)).
از اين رو، ميگوييم مدينه فاضله عصر ظهور، همان مدينه امن و سلامت مورد وعده آيه ياد شده است.
9. تربيت در عصر ظهور
بشر در چندين قرن اخير، براي آسايش تن، هر چه فرمول اقتصادي و سياسي و هر چه امكانات علمي و تكنيكي در اختيار داشته، به استخدام در آورده است تا شايد بتواند آسايش اين جهاني انسان را بدو باز گرداند. حال آن كه او، پس از اين همه تلاش، هيچ گونه آرامشي در خود نمييابد. جهان را تنگ و تاريك و سرد ميبيند و در آن احساس حقارت و پوچي ميكند و اين حالت به اعتقاد منتقدان درون اين نظام (انسان محوري و انسانمداري)، جز به نابودي انسان نميانجامد.
اما در مدينه فاضله اسلامي، تنها سخن از آسايش تن و وفور ثروت و رفاه مادي نيست؛ بلكه در تصوير مهندسان اين مدينه فاضله، انسان موجودي است داراي ابعاد مختلف كه تكامل و رشد او در گرو رشد متوازن تمامي آن ابعاد است. مدينه فاضله و بهشت زميني موعود، تحقق نمييابد؛ مگر آن كه بارقهاي از آسمان در آن حلول كند. تربيت و پرورش روح انسانها و توجه به اخلاق و فضايل معنوي - كه از اساسيترين برنامههاي ظهور است - در همين راستا معنا مييابد. مدينه فاضله در عين اين كه شهر عدالت است، شهر رفاه، امنيت، تربيت، سجايا و فضايل انساني نيز هست. در آن محيط، انسانهاي صالح تربيت مييابند تا جامعهاي آرماني و صالح بنا نهند. انسانها علاوه بر دستيابي به غناي مالي، از غناي قلبي و روحي نيز بهرهمند خواهند شد و در كنار اتمام نعمت و وفور ثروت، به اِكمال اخلاق و فضيلتهاي انساني نيز راه خواهند يافت. كينههاي اخلاقي از قلبها ريشه كن ميگردد. دروغ، تزوير و نامردمي، در روابط اجتماعي، جاي خود را به يك رويي و يك رنگي ميبخشد. در واقع، در چنين بستري رفاه و عدالت و امنيت نيز معنا پيدا ميكند و حقيقت خويش را باز مييابد. جز با اين نگرش همه جانبه به انسان و در كنار هم چيدن اجزاي حقيقي او نميتوان به تعبير رؤياي هميشگي انسان در تأسيس مدينه فاضله انساني دست يافت.(41)
به هر حال ويژگيهاي آن مدينه فاضله، بيش از آن است كه در يك مقال بگنجد؛ ولي به جهت پرهيز از اطاله كلام، بيان ساير ويژگيهاي آن به وقت ديگري موكول ميشود.
------------------------
پي نوشت ها:
1) تذكر: گرچه بعضي از آيات مربوط به امم گذشته مثل قوم موسي(ع) است ولي اهل فن ميدانند كه مورد مخصّص نيست و آيه عام است و مربوط به امت اسلام نيز هست.
2) اعراف، آيه 128.
3) همان، آيه 137.
4) انبياء، آيه 21.
5) صف، آيه 8.
6) نساء، آيه 105.
7) قصص، آيه 5.
8) صافات، آيات 171 - 173.
9) انفال، آيه 7.
10) نور، آيه 55.
11) مجادله، آيه 21.
12) توبه، آيه 33 و فتح، آيه 28.
13) نهج البلاغه، حكمت 209، صبحي صالح.
14) منتخبالاثر، فصل2، باب1، ح4، ص 142.
15) همان، فصل 10، باب 2، ح 9، ص 491.
16) همان، ح 16.
17) سوره حديد، 25.
18) مائده، آيه 8.
19) انعام، آيه 152.
20) نحل، آيه 90.
21) مائده، آيه 8.
22) اسدالغابة، ج 4، ص 408.
23) مفاتيح الجنان، دعاي افتتاح.
24) معجمالاحاديث الامامالمهدي، جلد 1، ص 92.
25) بحارالانوار، ج 52، ص 362.
26) همان، ص 336.
27) همان، ص 328.
28) منتخب الاثر، ص 483.
29) بحارالانوار، ح 52، ص 391.
30) همان، ص 328.
31) همان، ص 390.
32) منتخب الاثر، ص 482.
:: موضوعات مرتبط:
*****مهدویت***** ,
مقالات ,
,
:: برچسبها:
مهدویت ,
انتظار ,
عصر ,
ظهور ,
|